به گزارش خبرنگار ديپلماسي عمومي و جنگ نرم، مجله آمريكايي "فارن افرز " با اشاره به اينكه هرگونه سازش از نگاه ايران نشانه ضعف است تأكيد كرد: تحريك ايران به دادن امتياز بسيار دشوار خواهد بود مگر اينكه ايران از مقصد اين اقدامات آگاه شود.

اين مجله در مقاله‏اي در خصوص فعاليت هسته‏اي ايران و سياست آمريكا در اين قبال، با اشاره به نظرات "اريك ادلمن "، "اندرو كرپينويچ " و "ايوان منتگومري " نوشت: علي‏رغم كاهش سرعت پيشرفت برنامه هسته‌اي ايران، آمريكا اكنون خود را در مقابل دو گزينه نامطلوب حمله نظامي به ايران و پذيرش ايران هسته‌اي مردد مي‌بيند.

در اين مقاله كه ابعاد مختلف و خطرات اين دو گزينه تحليل شده است حمله به ايران را سبب گسترش توليد تسليحات، حمله اسرائيل و در نتيجه ايجاد تشنج بيشتر در منطقه دانسته و مي‏افزايد: سياست تحديد و بازداري هم چندان كاري از پيش نبرده است؛ چرا كه برنامه هسته‌اي ايران گسترش پيدا كرده و توان ايران در مقابل اقدامات بازدارنده افزايش يافته است. گسترش دامنه امكانات بازدارنده به متحدين آمريكا در منطقه نيز مشكل‌زا خواهد بود؛ زيرا بعيد به نظر مي‌رسد كه كنگره آمريكا از اين اقدام حمايت كند و متحدين آمريكا نيز احساس خوبي نسبت به آن نخواهند داشت. از اين رو كارشناسان مذكور به اين نتيجه رسيدند كه حضور نظامي آمريكا در منطقه بايد افزايش پيدا كند، تا از اين طريق ديپلماسي فشار و تهديد قوت يافته، و اگر نياز شد، در نهايت حمله نظامي صورت گيرد.

* تجديد تلاش‏ها در عرصه ديپلماسي، امري ضروري

اگر استراتژي لازم براي انجام اقدامي مناسب بازآرايي ادوات و اهداف را مي‌طلبد، و اگر موقعيت به آن وخامتي باشد كه كارشناسان مذكور مطرح ساخته‌اند، بدون شك لازم است كه تلاش‌ها در عرصه ديپلماسي بازبيني و تجديد شود. آمريكا اكنون مردد ميان دو گزينه بسيار نامطلوب پذيرش ايران هسته‌اي و حمله نظامي به اين كشور قرار گرفته است؛ اين در حالي‏است كه براي گريز از چنين موقعيتي آنچنان كه بايد و شايد، تلاشي صورت نداد و همه قواي خود را به‎كار نگرفت.

فارين افرز هدف ديپلماسي آمريكا را برقرار كردن تناسب ميان مطالبات هسته‌اي ايران و نگراني‌هاي بين‌المللي در مورد تكثير تسليحات هسته‌اي، دانسته و توصيه كرد كه بايد با مسائل مهم‏تري كه ناشي از رفتار منطقه‌اي ايران است، به نحو شاياني مقابله كند. مسئله هسته‌اي تنها يك نشانه است كه از خصومت ايران با غرب و ناسازگاري آن با جامعه جهاني خبر مي‌دهد. از آنجا كه بسياري از اين موارد تصنعي است، تلاش‌هايي كه براي برقراري ارتباط با اين كشور صورت مي‌گيرد، همواره با بدگماني و جبهه‏گيري تهران مواجه شده است. با اين‎حال با توجه به اهميت اين موضوع، تلاشي جدي براي احياي مسير رو به زوال راه‎حل ديپلماتيك، بسيار ضروري است. با فرض بدترين حالت ممكن يعني شكست تلاش‌هاي ديپلماتيك مي‎توان گفت جامعه جهاني تمام تلاش خود را كرد كه اين ماجرا از طريق مسالمت‏آميز حل شود.

به گفته اين مجله آمريكايي، در حال حاضر جامعه بين‌الملل نمي‌داند كه آيا ايران به دنبال ايجاد ظرفيت‌هاي هسته‌اي پنهان و مخفي است يا در پي دست يافتن به تسليحات هسته‌اي؛ در صورتي‏كه ايران به توانمندي هسته‌اي دست يابد اما به توليد سلاح هسته‌اي نپردازد چه رفتاري را در پيش خواهد گرفت؟ ميزان حمايت‌هاي مردمي از رژيمي كه سياست‌هاي مقابله‌اي را در پيش گرفته، به چه ميزان است؟ ايران چگونه توان‏مندي هسته‌اي را به عنوان "حق مسلم "، "ضامن بقا " و "منفعت قانوني و ملي " خود، تعريف مي‌كند؟

واشنگتن به‏خوبي مي‌داند كه ايران، تحت فشار عمل‏گرا خواهد بود و نسبت به تعادل قدرت نسبي، حساس مي‌شود. از اين رو ايران منزوي به سختي قادر خواهد بود سياست‌هاي خارجي كلان خود را پيش ببرد. سياست‏گذران آمريكايي همچنين مي‌دانند كه ايران تلاش مي‌كند نفوذ خود را گسترش بخشد، دست‌آورد‌هاي تاكتيكي خود را تثبيت كند و با فعاليت‌هاي ديپلماتيك، با رويكردي مشكوك و ظنين مواجه شود.
بر اساس اين مقاله، سياست‏گذاري فعلي آمريكا بر اساس سه پيش فرض استوار است: تحريم‌ها باعث شكست سياست‌هاي ايران در مورد غني سازي اورانيوم خواهد شد؛ توقف غني سازي مي‌بايست به عنوان پيش شرط ديگر مذاكرات قرار گيرد و اقدامات صورت گرفته در جهت اعتمادسازي، از جمله تبادل مواد خام هسته‌اي (براي راكتور تحقيقاتي تهران)، مي‌تواند زمان لازم براي حركت‌هاي احتمالي در ديگر زمينه‌ها را فراهم آورد. اما هيچ يك از اين پيش فرض‌ها، تداوم نخواهند داشت.

* ميزان سرمايه‏گذاري ايران در برنامه هسته‏اي نشان مي‏دهد اين فعاليت‏ها تعليق‏بردار نيست

مجله آمريكايي فارن افيرز خاطرنشان ساخته است كه ايران بسيار بيشتر از آنچه كه بخواهد غني‏سازي خود را به‏صورت كامل متوقف سازد يا آن را براي مدت نامعلومي به حالت تعليق درآورد، روي برنامه‌هاي هسته‌اي خود سرمايه‏گذاري كرده است. با اين حال، تعليق محدود به همراه توقف كامل غني سازي نيز ممكن خواهد بود. بر اين اساس، بازرسي از تأسيسات غني سازي ايران مي‌تواند جامعه بين‌الملل را از صلح‌آميز بودن برنامه هسته‌اي ايران مطمئن سازد. هدف آن است كه تا آنجا كه ممكن است ايران از آستانه تبديل شدن به يك قدرت هسته‌اي دور نگاه داشته شود. اما تداوم بخشيدن به اين مهم، چنين توافقي نه تنها نيازمند اقدامات تكنيكي است، بلكه مي‌بايست بر سر انگيزه‌هايي كه اين برنامه را پيش مي‌برد نيز به توافق رسيد. رويكرد قدم به قدم فعلي جهان غرب، رويكردي نادرست است، چرا كه ضرورت يك توافق سياسي جامع را مورد غفلت قرار داده است.

* هرگونه سازش از نگاه ايران نشانه ضعف است

ايران در مجموع همه توافقنامه‌ها را به منزله دام تلقي مي‌كند. تمام تلاش‌هايي كه به‏منظور توافق در مورد يك موضوع خاص صورت مي‌گيرد، از نگاه ايران خطرناك ارزيابي مي‌شود. هرگونه سازش از نگاه ايران نشانه ضعف است كه موجب فشار هرچه بيشتر خواهد شد و به منزله پيشرفتن به سوي سرنگوني حكومت خواهد بود. تحريك ايران به دادن امتياز بسيار دشوار خواهد بود؛ مگر اينكه ايران از مقصد و مقصود اين اقدامات آگاه شود و مطمئن شود كه دست يافتن به جايگاهي مستحكم در يك حوزه (مانند اهرم‌هاي فشاري كه در افغانستان و عراق در اختيار دارد) مي‌تواند به دست يافتن به اهرم فشار يا امتيازاتي در حوزه ديگر منجر شود (مانند برداشتن تحريم‌ها يا به رسميت شناخته شدن حق غني سازي محدود). چيزي كه لازم است، افزودن بر انگيزه‌ها و محرك‌ها نيست، بلكه طراحي يك نقشه راه، امري ضروري است تا نشان دهد مسائل مختلف چگونه با يكديگر ارتباط پيدا مي‌كنند و چگونه مي‌توان يك به يك آنها را برطرف ساخته و مذاكرات و چانه‌زني‌ها را با ايران پيش برد.

* غني‏سازي محدود ايران پذيرفته شود

در پايان اين مقاله تاكيد شده است: انجام چنين اقدام دشواري مستلزم آن است كه غني‏سازي محدود ايران پذيرفته شود، كه اين بدان معناست كه تندرو‌هاي آمريكايي بايد به پذيرش اين معامله تن در دهند. در ضمن، متحدين آمريكا، به ويژه اسرائيل، به هر طريق ممكن بايد مطمئن شوند كه اين اقدام منجر به غني‏سازي مخفي نخواهد شد. اين روند رهبري يك قدرت برتر را مي‌طلبد.